سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
علی محمدی-طلبه ای از زنجان
کم گوى و گزیده گوى چون دُرّ نمی‌دانم تا کدامین قلۀ اهدافم صعود خواهم کرد؛ اما بی‌وقفه به سوی آخرینش در حرکتم
درباره وبلاگ


آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم. بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
لوگو
آدرس ایمیلمmohammadi1904@yahoo.com
سعی این وبلاگ ارائه ی مباحث اخلاقی می باشد وبه دنبال این است یک دوره اخلاق نظری را به صورت کاملا آکادمیک در اینجا بیان کند،انشالله دعا کنید که بتوانیم عمل کنیم نه اینکه فقط به صورت اطلاعات در دلمان انباشته کنیم.
بنده ی حقیر رشته ی تخصصی ام علاوه بر حوزوی بودن،فلسفه ی اخلاق می باشد.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 276
  • بازدید دیروز: 20
  • کل بازدیدها: 689319



اگر پشتوانه هر حرکتی یک برنامه ریزی دقیق و منسجم باشد، نتیجه گیری بسیار مهم تر و مطلوب تر خواهد بود. در عین حال برخی هم به این مساله و اهمیت آن توجه دارند اما با شیوه ها و چگونگی برنامه ریزی آشنایی ندارند  .

اصولا برنامه ریزی طلبگی به چه سبک و سیاقی درست است. و چگونه باید برنامه ریخت؟ برای توضیح این مساله ما با دو رویکرد مواجه خواهیم بود که باید آن را مورد بررسی قرار دهیم. یکی برنامه ریزی کلان و بلند مدت و دیگری برنامه کوتاه مدت  .

با بهره‏گیری از آموزه‏های پیشین اینک می‏توانیم به طراحی برنامة زندگی طلبه بپردازیم  .

فعالیت‏های هر انسان به دو بخش تقسیم می‏شود  :

 فعالیت‏های شخصی و فعالیت‏های صنفی  .

 «فعالیت‏های شخصی  »مجموعه کارهایی است که همة افراد به مقتضای انسان بودن موظف به انجام آن هستند و عنوان و صنف اجتماعی در آن تأثیری ندارد؛ عبادت، ورزش، بهداشت، رسیدگی به امور خانواده و خویشاوندان، امر به معروف و نهی از منکر، و ارتباط اجتماعی از این دسته هستند. بر عهده گرفتن بخشی از نیازهای جامعه و خدمت در یک صنف اجتماعی نیز وظیفه شخصی هر انسانی است  .

پس از حضور در یک صنف خاص و پذیرش یک عنوان اجتماعی مسئولیت‏های تازه‏ای بر دوش انسان قرار می‏گیرد که برای انجام آن ـ در قبال بهره‏مندی از خدمات دیگران ـ حدود 8 تا 10 ساعت در شبانه‏روز باید وقت گذاشت  .

 این مجموعه فعالیت‏ها، «فعالیت‏های صنفی» نام دارد  .آن‏چه در تعطیلات رسمی کشور تعطیل می‏گردد، همین فعالیت‏های صنفی است، و فعالیت‏های شخصی تعطیل‏بردار نیست  .

یک پزشک، هر روز ـ به جز روزهای تعطیل ـ 8 تا 10 ساعت، موظف است در مطب یا بیمارستان به ارائة خدمات درمانی بپردازد. یک راننده تاکسی، هر روز 8 تا 10 ساعت، درون اتومبیل بخشی از نیازهای جامعه را برآورده می‏سازد. کارمند، کارگر، معلم، کاسب و رئیس جمهور نیز  .. .

طلبه هم به مقتضای قرارگرفتن در یک صنف اجتماعی موظف است در هر روز ـ به جز روزهای تعطیل رسمی‌ـ 8 تا 10 ساعت فعالیت طلبگی داشته باشد. در این قسمت، به بررسی فعالیت‏های صنفی حوزویان می‏پردازیم  .

صفحات زندگی حوزویان

دوران زندگی یک حوزوی دو فراز مهم و دو صفحه دیگرگو ن دارد  .

1ـ دوره رشد و تحصیل

2ـ دوره بازدهی و ثمربخشی

در فراز اول هویت اصلی شخص، هویت «تحصیل» است. طلبه در این دوره، به بالابردن ظرفیت علمی و دیگر توانمندی‏های خود می‏پردازد و قابلیت‏های خود را فعال می‏کند. عمدة فعالیت‏هایش ناظر به «خود» اوست و به هدف اعتلای سطح کمال   «خودش» صورت می‏گیرد. عنوان «طلبه» به معنای طالب و پژوهنده کمال، گویای وجهة غالب و رنگ اصلی هویت او در همین دوره است  .

در فراز دوم، او بیشتر به «استفاده» از این توانمندی‏ها و ارائة خدمات، به «جامعه» می‏پردازد. شخصیت اصلی او بیشتر درخدمت رفع نیازهای دینی، معنوی و علمی جامعه قرار می‏گیرد و از او انتظار ثمردهی می‏رود  . در دورة اول، طلبه «متعلّم علی سبیل النجاه» است و در دورة دوم به «عالم ربّانی» تغییر هویت داده است  .

اگر کل زندگی طلبه را پس از آغاز فعالیت حوزوی 60 سال فرض کنیم، این 60 سال در تقسیم اولیه به یک‏ دورة 20 ساله و یک دورة 40 ساله تقسیم می‏شود که رسالت‏های اجتماعی حوزه و کارآمدی طلبه عمدتا مربوط به دورة دوم است.[1  ]

نکتة بسیار مهم این که انتقال یک فرد از دوره اول به دوره دوم به صورتِ دفعی رخ نمی‏دهد  . این دو دوره مرز ظریفِ خطی ندارند که گام‏نهادن به دورة دوم تنها در «یک‏ لحظه» رخ دهد  .

بلکه این انتقال به صورتی تدریجی، آرام آرام و طی زمانی طولانی صورت می‏گیرد  . بنابراین مرز میان این دو دوره، طیفی است نه خطی. طلبه هر سال که پیش‏تر می‏رود، غلظت فعالیت‏های فرهنگی و خدمات اجتماعی در برنامة کاری او افزایش می‏یابد و از درجة حضور فعالیت‏های تحصیلی در برنامة او اندک اندک کاسته می‏شود  .

 البته تحصیل علم هرگز از برنامة کاری طلبه حذف نمی‏شود. طلبه و بلکه هر انسانی موظف است از گهواره تا گور در جستجوی دانش باشد. اما میزان پرداختن به وظیفة دائمی دانش‏جویی در ادوار مختلف سنی متفاوت است  .

از آن‏جا که مخاطب این قلم، نخستین صفحة دفتر زندگی حوزوی را گشوده و در آغاز راه قرار دارد، شایسته است که بحث را به دورة رشد و تحصیل، اختصاص دهیم  .

دورة رشد و تحصیل

طلبه در دوران رشد و تحصیل قرار دارد.[2]یعنی هویت طلبه در این دوره، هویت تحصیلی است و فعالیت صنفی‌ای که بر عهده دارد «تحصیل» است. مراد از تحصیل در این عبارت فقط تحصیل رسمی حوزوی نیست  .

بلکه کسب هر گونه کمال و توانمندی از قبیل توان پژوهش، سخن‏وری، ارتباط اجتماعی، مدیریت و.. . جزء فرایند تحصیل است  .

 گرچه درصد اهمیت و ضریب‏ اعتبار این موارد تفاوت فراوان دارد. بر این اساس، عمدة نیرو و وقت طلبه در طول سال باید در تحصیل و بالابردن توانمندی‏های شخصی هزینه شود .

«متنِ» برنامة طلبه به تحصیل و جمع‏آوری اختصاص دارد و «پیرامونِ» آن به ثمر بخشی، ارائه و بازدهی. برهم خوردن نسبت متن و حاشیه، خلاف مقتضای طلبگی و مغایر با وظیفة اصلی اوست. آن‏چه قطعی است اهمیت مضاعف متن نسبت به حاشیه است.

 یعنی حاشیه، از متن بیشتر نیست، مساوی آن هم نیست. بلکه از آن ـ به اندازه‏ای قابل توجه ـ کوچک‏تر است. با حفظ این اندازة کلی، تثبیت نهایی ابعاد متن و حاشیه بسته به سلیقة افراد، متفاوت است.

برای آن‏که منظور بحث روشن‏تر انتقال یابد کمی به زبان اعداد و ارقام سخن گوییم. نسبت متن و حاشیه تقریباً نسبت 4 به 1 است. یعنی

اگر طلبه چهار پنجم وقت و نیروی خود را به تحصیل و یک پنجم آن را به فعالیت‏های فرهنگی و اجتماعی اختصاص دهد، اندام کلی برنامة او از تناسب خارج نشده است.

 از آنجا که طلبه در سال‌های نخست، توانایی درخوری برای فعالیت‏های جانبی ندارد، طبعاً این نسبت‏ها تغییر می‏کند (مثلاً یک دَهُم و نُه دهم) . اما بر فرضِ آمادگی کامل طلبه، برای انواع خدمات فرهنگی و احساس موفقیت او در انجام فعالیت‏های اجتماعی، هویت صنفی او بیش از این یک پنجم به او اجازة حاشیه‏پردازی نمی‏دهد. تحصیل دانش دین که زیربنای مفید برنامة طلبه به شمار می‏رود، نباید در کنار امور متفرقه ـ که به منزلة حیاط و فضای سبز ساختمان 8برنامه اوست ـ به ‏قدری محدود شود که هنجار عمومی برنامه برهم خورد.

این یک پنجمِ کل زمینه، به صورت‏های مختلف قابل توزیع بر زمان است. مثلاً دو ماه و نیم از سال، یک روز در هفته یا 2 ساعت در روز، این یک پنجم را پوشش می‏دهد.[3]

فعالیت شخصی: 14 ساعت.

فعالیت صنفی: 10 ساعت.

فعالیت تحصیلی:چهار پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 8 ساعت در روز یا 5 روز در هفته یا نه ماه و نیم از سال.

فعالیت فرهنگی:یک پنجم از زمان فعالیت صنفی مثلا 2 ساعت در روز یا 1 روز در هفته یا دو ماه و نیم از سال.

تحصیل حوزوی:چهار پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.

تحصیل سایر امور:یک پنجم از زمان فعالیت تحصیلی.

بر خلاف تصور اولیه، آن‏چه از این پس خواهد آمد هدف اصلی تدوین این دفتر نیست. پیام مهم این دفتر در مباحث پیشین، به صورت کلی ارائه شده است.

 اکنون طلبه، با ضرب آموزه‏های دو فصل گذشته در هم ـ به تناسب روحیه و استعداد خویش ـ می‏تواند برای فعالیت‏های خود، برنامه‏ای تنظیم نماید.

 اما از آن جا که «ارائة مصداق»، در فهم عمیق قانون کلی سودمند است، نمونه‏ای از برنامه، عرضه خواهد شد تا تسلط کامل‏تری بر فرایند برنامه‏ریزی حاصل شود.

«مشاهدة دقیقِ» این برنامه در «جذبِ» قواعد کلی گذشته بسیار تأثیر دارد. این مجموعه، مخاطب خویش را ماشین بی‏فکر واراده‏ای که تنها منتظر ارائة برنامة عملی برای اجرا باشد نمی‏بیند. مخاطب این دفتر باید در نهایت، به طور مستقل برای خود برنامه‏ریزی کند و آن را در زندگی خویش به‏ کار گیرد. آن‏چه در این فصل می‏آید دستورالعمل الزامی و طرح نهایی برای انواع استعدادها و روحیه‌ها نیست؛ بلکه طرحی پیشنهادی است برای متوسط طلاب که تلاش شده در آن مجموعة نیازهای یک طلبه متوسط درنظر گرفته و برای رفع آن تدبیری اندیشیده شود.

در برنامة آموزشی مراکز علمی(مدارس، دانشگاه‌ها، حوزه‏ها و.. . ) مراعات حال استعدادهای متوسط و تودة مخاطبین می‏شود.

 همیشه عده‏ای پایین‏تر و گروهی فراتر از سطح برنامه‏های آموزشی، گلایه از سنگینی یا سبکی آن برنامه دارند. اما اگر برنامة تهیه شده با وضعیت اکثر فراگیران و عمدة مخاطبان تناسب داشته باشد موفق است.

برنامه‏ای که اینک درصدد ارائة آن هستیم، برنامه‏ای برای تود، طلبه‏های مستعد و انگیزه‏مند، با توان متوسط است و در آن «اکثریت غالب» درنظر گرفته شده است.

طبعاً دیگران با به‏کارگیری فرمول‏ها و قواعدی که در برنامه‏ریزی فراگرفته‏اند، جایگاه خود را خواهند یافت و برنامه‏ای متناسب با امکان و توان و استعداد خود برای خود ترسیم خواهند نمود.

لازم به یادآوری است که در این برنامه، زمانی برای کارهای عقب‏مانده پیش‏بینی نشده‏ است؛ زیرا اولاً عقب‏ماندگی‏ها ناشی از ضعف در «برنامه‏ریزی» یا ضعف در «عمل به برنامه» است که باید این عامل از بین برود.

 ثانیاً پیش‏بینی چنین زمانی توجیه مناسبی برای تلاش‏ نکردن در وقتِ انجامِ عمل و عقب‏انداختن برنامه است.

 کسی که «فردا» برای جبران، زمانی در اختیار دارد، «امروز» وظایف خود را انجام ‏نمی‏دهد و مبتلا به تسویف می‏شود.

ثالثاً عقب‏افتادگی از برنامه، باید استثنا باشد. برنامه، تنظیم اصل و قاعدة زندگی است، نه استثنای آن.


پی نوشتها :

[1]. 20 سال تحصیل پرثمر برای طلاب مستعد و باانگیزه مطلوب است و در توان همه‏کس نیست. منطق این تقسیم‏بندی در مباحث آینده خواهد آمد.

[2]. پس از گذر از دورة طلبگی و انتقال به دورة ثمربخشی، هویت جدیدی برای طلبه تعریف می‏شود که با توجه به آن، برنامة کاری دیگری برای او تنظیم خواهد شد.

[3]. پس از اتمام دورة تحصیل، این نسبت‏ها عکس می‏شود. یعنی فعالیت تحصیلی یک پنجم و ثمردهی، چهار پنجم خواهد شد. به بیان دیگر دانش‌آموزی و مهارت افزایی تا پایان عمر تعطیل نباید بشود. اما این وظیفه برای طلبه تمام هویت اوست و برای روحانی در دورة‌ ثمردهی تنها در حاشیه کارهای او قرار می‌گیرد.




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
شنبه 92 مهر 20 :: 10:13 صبح
علی محمدی